دومین دکتر فسقلی93.2.8
سلام رویای درآغوش من قربونت برم من که دیگه نباید توی رویا باهات صحبت کنم و الان از همیشه بهم نزدیکتری مامانم تا دلم هواتو میکنه دستم رو میزارم روی شیکمم و کلی قربون صدقه ات میرم وخدا رو شکر میکنم واسه بزرگترین نعمتی که بهم داده.... خب مامانم جونم واست بگه که دوشنبه هشتم اردیبهشت رفتم دکتر برای انجام سنوگرافی وتجویز دارو واسه تهوع که دارم. توی مطب بعد ازدوساعت حیرون شدن بالاخره نوبت ماشدورفتیم داخل مطب ازحالو احوال پرسی بگذریم یکراست رفتم خوابیدم روی تخت و بابایی هم روبروم نشسته بوددکتراومد واسه پیداکردن قلب کوچولوت منم یه چشمم روی بابایی بود اون یکی هم روی صفحه مانیتورواسه دیدن شما فسقلی ،استرس کل ...
نویسنده :
˙·٠•●♥اسماء مامانِ فسقل♥●•٠·˙
12:26