♥مبینا گلی♥ ♥مبینا گلی♥، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره

ღ♥دخترک پاییزی من ،مبینا گلی♥ღ

اولین آزمایش واولین دکتر فسقلی93.1.26

1393/1/26 11:31
719 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 

سلام دونه انارم  که هنوز خیلی کوچولویی....

قربونت برم من که الان اندازه یه دونه اناری مامانمмладенец

جونم واست بگه از وقایع این چند وقت....

23 عصر از دانشگاه اومد وپیله کردم به بابایی که پاشو بریم آزمایش هرچی ازبابایی انکار ولی ازمن اصرار،دلم میخواست هرچه زودتر برم آزمایش بدم وخیالم راحت شه بابت حضورت عزیزِ دلم....بابایی میگفت زوده هنوز واسه آزمایش دادن بزار ده روز ازتاخیر پری بگذره بعد میریم ولی من ازاون دسته آدما هستم که خیلی عجولم بابایی هم دقیقا مثل منه ولی چی شده بود این حرفرو میزد نمیدونم؟؟؟ولی درآخرهم خودش بی طاقت شد گفت بریم آزمایش....

راهی آزمایشگاه شدیم بعد خون دادن پرستاره گفت چهلوپنج دقیقا دیگه آماده میشه؛منم ازاونجایی انتظار واسم سخته به بابایی گفتم پاشوبریم مسجدنمازتابرگردیم جواب اماده اس...وای مامانم نمیدونی من چجوری نماز خوندم همش از خدا میخواستم که ناامیدم نکنه...

بعدنماز قدم زنان رفتیم به سمت آزمایشگاه به بابایی گفتم من نمیام داخل همین جا منتظرت میمونم تا بیای ولی قول بهم بده اذیتم نکنی؟؟Arabic Veil

اخه داشتم از استرس میمردم نمیتونستم برم داخل....بابایی اومد با قیافه شادو خندون Yahهی ازش پرسیدم چی شد اونم فقط میخندید میدونستم مثبت شده ولی دلم میخواست از زبون بابایی بشنوم...

که بابایی گفتمثبته وای منو میگی برگه آزمایش رو گرفتم دستم و فقط میخندیمو میگفتم خدایا شکرت خدایا شکرت....

بعد از اونور رفتم خونه مامانم ،بابایی هم رفت فوتبال برگه آزمایش رو قایم کرده بودم ؛در که باز شد خیلی سعی کردم جلو خنده هامو بگیرم ولی نمیشد مامان جونی هی میپرسید چی زیر چادرت داری منم میگفتم هیچی خاله الهه هم نشسته بود داشت به مهدیار شیر میداد که رفتم جلومامانم ،برگه رو گرفتم جلوصورتش ومحکم گرفتمش توی بقلم وبا گریه واشک فقط میخندیدم ؛ خاله الهه هم ازهمه جا بیخبر هی میگفت چی شده اقا به من بگید اصلا نمیتونست بگه من حاملم چون باورش نمیشد آخه ما به همه گفته بودیم تا خونه خودمون نریم بچه دار نمیشیم...قیافه خاله الهه خیلی بامزه شده بود چندبار با تعجب میگفت حامله ای؟حامله ای؟؟قیافه منو میگی اون موقع اینجوری

منم مهدیاررو گرفتم بقلم هی بهش میگفتم پسر خاله...

بعد فوتبال هم شوهر خاله الهه اومدبهش گفتیم اونم اصلا باورش نمیشد همش میگفت فیلم بازی در نیارین ...

شب خوبی بود بهترین خبر عمرم رو بهشون گفته بودم...شبی ازیاد نرفتنی...

فرداشبش با بستنی رفتیم خونه مادرجون اینا به اوناهم خبر دادیم،مادرجون اینقده ذوق کردکه باورم نمیشد...

فعلا قراره کسی نفهمه تا خیالمون از بابت همه چی راحت شه ....Hello

دوشنبه 25 رفتم دکتر ...کوچولوی مامان دکتر بهم گفت پنج هفته و دو روزته...

دکتر کلی توصیه کردکه چی بخورم چی نخورم؟چیکارکنم چیکارنکنم؟وانجام آزمایشات وسنوگرافی.

 بهم گفت اوایل اردیبهشت بازم برم آزمایش خونم رو تکرار کنم آخه خیلی زود رفتم وعدد بتا خیلی کمه،بهم گفت اگه بالای هزار شد خوبه مشکلی نداری ولی اگه زیر هزار بود بیا پیشم دوباره تا ببینم مشکل چیه؟شکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــاز

واسه سه هفته دیگه یعنی هفته نهم بارداری باید برم سنوگرافی که آیا قلبت تشکیل شده یا نه؟؟؟

عشق من ؛نفس من؛ دردونه من ؛نکنه این رویای شیرینم ،تلخ بشه؟مامانم ازخدا بخواه که بدون هیچ مشکلی چهل هفته به خیروخوبی خوشی بگذره....

خدا جونم کمکم کن .خدایا امیدم رو ناامید نکن.خداجونم هوای فسقلی منو داشته باش.خدایا ازت فرزندی سالم وصالح میخوام.....

..شکـــــــــــــــــــــــرت ای خـــــــــــــــــــدا...

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

مائده
26 فروردین 93 14:30
اسما جووووووووووووونم خیلی خوشحال شدم از اینکه مامان شدی عزیز دلم ببخشید دیر متوجه شدم اما وقتی فهمیدم کلی ذوق کردم ایشالله این9ماه باقی مونده رو به خوبی سپری کنی و خدا بهت یه نی نی سالم و صالح بده بازم بهت تبریک میگم
˙·٠•●♥اسماء مامانِ فسقل♥●•٠·˙
پاسخ
ممنونم عزیز دلم تو لطف داری فدات شم خداکنه مشکلی پیش نیاد همه چه به خوبی سپری شه منم بازم ازت ممنونم
sanaz
26 فروردین 93 14:38
Negaran nabash azizam manam azmayesh dadam mizane beta 800 bod Vase sedaye ghalbesh ham 7hafte raftam Shenidane sedaye ghalbesh kheili lezatbakhshe
˙·٠•●♥اسماء مامانِ فسقل♥●•٠·˙
پاسخ
دکتره یکم بهم استرس داد به خاطره عددش پانزدهم اردیبهشت هم ان شاالله میرم واسه سنو که ببینم قلبش تشکیل شده یانه
fariba
26 فروردین 93 14:48
خداااااااااااااایاااااااااااااااا شکرت مامان شدنت هزاران بار مبارک ان شاء الله دوران بارداری خوبی داشته باشی و نی نی نازت محکم بهت بچسبه و به موقشم دنیا بیاد.الهی آمین خانومی خیلی مراقب خودت باش بازم مبارکه
˙·٠•●♥اسماء مامانِ فسقل♥●•٠·˙
پاسخ
ممنونم ازت فریبا جونم ممنونم بابت دعاهای قشنگت ان شاالله فسقلی شما هم به زودی بیاد وبیای خبر اومدنش رو بهمون بدی خانومی ممنونم ازت
مائده(ني ني بوس)
26 فروردین 93 17:28
خصؤصي
اشراق مامان علیرضا
26 فروردین 93 17:45
مبارک باشه عزیز دلممممممم خیلی خوشحال شدمممم فهمیدم خیلی مراقب خودت باش
˙·٠•●♥اسماء مامانِ فسقل♥●•٠·˙
پاسخ
قربونت برم من عزیزم چشــــــــــــم
نگاری
26 فروردین 93 20:13
وای من مبارکه چقدر خوشحال شدم فکرای بد نکن دختر
˙·٠•●♥اسماء مامانِ فسقل♥●•٠·˙
پاسخ
ممنونم نگاری جونم باشه چشم...
غزاله
27 فروردین 93 1:05
خوب خدارو شکر.ابشالا که قلب نازنینش هم تشکیل میشه و تا ابد میتپه.
˙·٠•●♥اسماء مامانِ فسقل♥●•٠·˙
پاسخ
ممنونم عزیزم انشاالله... ایشاالله به زودی نوبت شما
فاطمه ع
27 فروردین 93 13:10
مبارکه عزیزم من هنوز منتظرم برا منم دعا کن به منم سر بزن گلم لینکت کردم با اجازه
˙·٠•●♥اسماء مامانِ فسقل♥●•٠·˙
پاسخ
ممنونم عزیزم خوش اومدی غصه نخور ان شاالله به وقتش نی نی میاد
خواهرفرناز
27 فروردین 93 23:38
انشالاکه مشکلی پیش نمیادوقدمشم براتون خیرباشه خانه بخرین و... یادت نره این شبابرای همه دعا کنی مخصوصا اونایی که منتظریه فرشته کوچولوهستند
˙·٠•●♥اسماء مامانِ فسقل♥●•٠·˙
پاسخ
فدات شم من عزیزم ان شاالله التماس دعا... اگه خدا لایقم بدونه حتما....
تا ابددونفره
28 فروردین 93 11:10
ایشالا که صحیح و سالم باشه
مامانی تنها
30 فروردین 93 21:47
زنان چوبهای خیسی هستند که در آتش مشکلات نه میسوزند نه خاکستر میشوند اما به حول و قوه الهی همسرانشان را جزقاله میکنن پیشاپیش روز ما آتیش پاره ها مبارک
کبری مامان آنیتا((آنیتا عسل مامان وبابا))
1 اردیبهشت 93 23:39
خداوند لبخند زد و از لبخند او زن آفریده شد لبخند زیباى خداوند روزت مبارک ! اسمااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا جونم مبارکه الهی بسلامتی باشه هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا اسما مامان شد
˙·٠•●♥اسماء مامانِ فسقل♥●•٠·˙
پاسخ
فدات شم من عزیزم ممنونم عزیزه دلم دعا کن واسمون همه چی بخ خیروخوبی بگذره....
تو زیباترین ارزوی منی
2 اردیبهشت 93 19:08
سلام وبتونو ازوب اشراق مامان علیرضا پیدا کردم.... امیدوارم که این9 ماه به خوبی و خوش بگذره و نینیتون صحیح و سلامت بیاد بغلتون با اجازه لینکتون کردم
˙·٠•●♥اسماء مامانِ فسقل♥●•٠·˙
پاسخ
سلام ممنونم بابت حضورتون سلامت باشی عزیز صاحب اختیار گلم
مائده
3 اردیبهشت 93 9:04
فرشته هاهميشه وجوددارن، امابعضي وقتهاچون بال ندارند بهشون ميگيم "دوست" تقديم به فرشته بي بالم كه به داشتنش ميبالم...
˙·٠•●♥اسماء مامانِ فسقل♥●•٠·˙
پاسخ
چقـــدر کم توقع شده ام …. نه آغوشت را می خواهـــم ، نه یک بوســـه نه حتـــی بودنت را … همیـــن که بیایــی و از کنـــارم رد شوی کافی است… مرا به آرامش می رسانــد حتــی اصطکــاک سایه هایمـــان
مینا ( دلنوشته هایی برای دلبندم )
3 اردیبهشت 93 16:48
اسما جون تبریک میگم دووووووووستم انشالله که 9 ماه بارداری شیرنی رو تجربه کنی گلم
˙·٠•●♥اسماء مامانِ فسقل♥●•٠·˙
پاسخ
فدات شم من عزیزم خسته نباشید انشاالله به زودی نوبت شما...
مامان ستیانفس
5 اردیبهشت 93 10:01
سلام عزیزم ان شالله به همین زودیا نی نی نازت رو تو بغلت میگیری خصوصی داری
˙·٠•●♥اسماء مامانِ فسقل♥●•٠·˙
پاسخ
ممنونم عزیزم سلامت باشی دستت درد نکنه
رها
28 اردیبهشت 93 21:39
عزیزم م م م یه عالمه بهت تبریک میگم من نمیتونستم نظر بدم نشد که تبریکت و بگم ایشا... که همیشه سالم و سلامت باشین همتون مخصوصا این نخود کوچولو شادی و واست همیشه از خدا میخوام دوست گلم
˙·٠•●♥اسماء مامانِ فسقل♥●•٠·˙
پاسخ
جونه دلم.... فدات شم من رها جونی... سلامت باشی دعا نمیکنم خدا نصیبت کنه از خدا میخواد به هرچی ارزوته برسی عزیزم...