♥مبینا گلی♥ ♥مبینا گلی♥، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

ღ♥دخترک پاییزی من ،مبینا گلی♥ღ

سفره هفت سین91.12.26

سلام موشو من وای که چقد دلم تنگه واست عشقه من امروز 26 اسفند مامانیت کل کاراشو کرد عصرهم سفره ی هفت سینشو پهن کرد دیگه کاری ندارم خیالم آسوده شد... عکسشو میذارم واست هنوزتخم مرغ رنگ نکردیم  ماهی هم نخریدم کامل شد عکس میگیرم. این اولین سفره ای که مامانیت میندازه باتموم سال تحویلهای دیگه فرق داره آخه اولین عیدی که کنار بابایی توخونه خودمونیم  پارسال هم بودیم ولی خونه مامان جونی امسال متفاوته... شما که پیشمون نیستی امسال امیدوارم سال دیگه باشی البته توشیکم مامانی فدات شم من پیش پیش عیدت مبارک ...
9 مهر 1392

خدایا شکرت واسه همه چی...91.12.26

سلام نفسه مامان اومدم یه خبر بهت بدم درکل خبرخوشیه ترسی که داشتم برطرف شد کیستی که تودلم بود خطرناک نیست هیچ آسیبی به شما نمیرسونه امروز رفتم دکتر سونورونشون دکتر دادم گفت مشکلی نداری فقط تادو ماه باید قرص ال دی بخوری قرص ال دی باعث جلوگیری از بارداریه یکم ناراحت شدم  آخه خاله الهه گفته بود اونایی کیست دارن نباید پیشگیری کنن ازبچه دار شدن منم خوشحال که برم دکتر ،دکتر میگه که باید بچه دار بشین ومن میام به بابایی میگم باید نینی دار بشیم  ولی دکتر گفت خطری نداره این کیست ها مامان حتما الان میگی شما که اینقد نی نی دوست دارین چرا نمیارید یه دونه؟ دلایلشو واست میگم:  فدات شم مامانیت الان ٢٢سالشه بابایی٢٥ سال واسه ...
9 مهر 1392

یاد شما دردونه مامان91.12.25

سلام عشق مامان خوبی دردونه من؟ این چند  وقته بدجوری  دلم هواتوکرده آخه خاله الهه حامله است،منم خیلی دلم میخوادشمابیای پیشم وفقط قربون صدقه شما برم نی نی خوده خوده خودم ....فدات شم من الهی عمره مادر دلم میخواد مثل این نی نی شما بخوابی منوبابایی بشینیم فقط نگات کنیموقربونت بریم امروز ظهربامامان جونی ناهار رفتیم بیرون خاله الهه اینا نبودن جایی دعوت بودن ما سه تا تنهابودیم توپارکه یه عالمه نی نی بود که ماهم یادشما کردیم فدات شم من که وقتی شمابیای با بابایی میری سواره وسایل بازی میشی  و من همش ذوق میکنم  که( ماشاا... )چه پدروبچه باهم خوشن ....قربون جفتتون برم من تموم زندگیمین شماوبابایی   ...
9 مهر 1392

اسم شما جوجه کوچولوی من91.12.26

سلام فرشته مامان  خوبی عسلم؟ امروز میخوام از انتخاب اسم شما بگم که چه اسم هایی منوبابایی واست انتخاب کردیم؟؟ ازهمون اوایل   ازدواجمون   شما پیش ما حضور داشتی  اوایل اسم آقاپسری ما طاها بود ودختری جونمون آتنا بود  ولی اون هفته بود با بابایی رفته بودیم شام رستوران که اونجا بود اسم شما دختری من،یاپسری جون عوض شد. اسم شما نفسی من درحاله حاضر، دختری= مائده    و پسری= امیرمهیار   مامانی اسمتو دوست داری؟امیدوارم که دوست داشته باشی یجوری به دلم بنداز که چه اسمی دوست داری؟؟؟؟؟ >www.kalfaz.blogfa.com ...
9 مهر 1392

میای پیشمون؟91.12.24

سلام نفسه مامان خوبی عمرم؟ حتما خوبی مگه میشه فرشته کوچولوی من که الان پیشه خداست بدباشه؟الهی مامان قربونت بره نازنیم زودی از خدا بخواه که بیای پیشمون   میدونم خیلی زوده میدونم هنوز آمادگیشوندارم میدونم با درس خوندن نی نی داری سخته ولی من بدجوری نی نی دوست دارم تمام سختی هاشو به جون میخرم فدات شم من فقط تو زودی بیا ...
9 مهر 1392

خونه تکونی91.12.24

  سلام عشق مامان وای که چقدر دلم میخوادپیشم بودی الان این عکس وصف حاله مامانیته تو این روزا.امسال اولین خونه تکونی بود که مامانیت داشت آخه مامانی تیر91 اومده زیر یه سقف با بابایی،دیگه پیش مامان جونی نبودم مجبور بودم خودم تنهایی همه جا رو تمیزکنم البته باباییت که الهی من قربونش برم دردوبلاش توسرم خیلی کمکم داد اگه نبود که تنهایی من نمیتونستم هیشکاربکنم. دردونه مامان کی میای پیشم؟؟؟؟ خیلی دوست دارم بوووووووووووووووس     ...
9 مهر 1392

میترسم 91/12/23

سلام نی نی من خوبی مامان؟ چخبرا فدات شم؟ مامانیت امروز بدترین خبرزندگیشو شنید که مثل دیوونه ها شد... امروز رفتم دکتر آخه چند وقته ناجور دل درد میشه تازه قبلشم مریضیم عقب افتاد کلی خوشحال شدم گفتم تو داری میای پیشمون ،آخه تموم علائم بارداری رو داشتم خیلی ذوق زدم کلی رویاپردازی کردم ولی خیلی زودتر اونی که فکرشو میکردم مریض شدم وتموم رویاهام یه خیال باطل شد ولی مامان خودت بهتر از هرکسی میدونی که مامانو بابااصلا آمادگیشو ندارن که شما رو دعوت کنیم ولی هردوتامون بدجوری نفسمون واسه بچه درمیره مخصوصا وقتی به پسرعموت پارسا میرسیم؛میکشیم خودمون رو واسش.تازه مامانت خیلی ذوق داره آخه داره خاله میشه.خاله الهه الان هفته هفتم حاملگیشه. حالا بگم...
9 مهر 1392