پنج ماهگی 94.2.23
سلام کلوچه خوشمزه من
دردت به جونم مامانم که پنج ماه شدی عشقم وای اصلا باورم نمیشه قربونت برم من به سرعت برق و باد داری بزرک میشی.
جونم واست بگه از شما....
صدو سی روزگیت غلت زدی وروجکم .من تو اشپزخونه بودم دیدم صدات نمیاد اومدم نگات کردم دیدم چرخیدی دستات زیرت گیر کرده بود ودر تلاش بودی که دستات رو ازاد کنی من فقط قربون صدقت میرفتم.
واااای نمیدونی فقط منتظری ظهر بابایی بیاد خونه تا چشمت به بابایی میوفته کلی ذوق میزنی و قهقه از اعماق وجود....
چند وقتیه اب دهنت ناجور جاریه و همش لباسات خیسه خیسه...
الهی بمیرم من مامانم من . بابایی سرما خوردیم ازنوع یه ویروس مسخره که سه هفته اس من هنوز خوب نشدم وسرفه دیگه کلافم کرده و شما هم سرفه میزنی بردیمت دکتر گفت سرما نخوردی حساسیته...ولی وقتی خوابی یهو میزنی زیر سرفه و دله من کباب میشه...
وااای که چقدر حسرت میخورم چرا کم میام وبت وخاطراتت رو منویسم آخه مامانم اصلا وقتش نیست و دلم میخواد همش باشما باشم...
عزیزم قرار بود بریم پیش اما رضا ولی امام رضا انگار میخواد دعوت نامه اش رو پس بگیره واااای نه خدا کنه این اتفاق نیوفته من ئلم ناجور حال وهوای حرم رو میخواد....